وبلاگ#مهرزادwww.eMZed.ir

کتاب خویشتن داری، اثر پیتر هالینز،

 

 *با سلام و درود به مهمانان عزیز و کاربران گرامی وبلاگ#مهرزاد، ضمن عرض ادب و احترام، این صفحه به منظور اطلاع رسانی و برای نشر آگاهی و غنی سازی می باشد، خواهشمند است، هر گونه پیشنهاد یا انتقاد را به مدیر سایت بفرمایید. کار ما، با لبخند شما، کامل تر می گردد. 

 


 

همهٔ ما باید، یکی از این دو رنج را انتخاب کنیم:
رنج انضباط یا رنج پشیمانی


از متن کتاب:


وقتی بچه بودم، مرا به خاطر وزنم اذیت می‌کردند.
شاید داستان آشنایی باشد، اما داستان من کمی فرق می‌کند. 


من را مدام اذیت می‌کردند، چون لاغرمر‌دنی بودم.
اگر طوفان شدیدی می‌شد، پایم را که از روی زمین برمی‌داشتم، به معنای واقعی، باد مرا می‌برد.


نی قلیان، پر کاه، لاغرمردنی، استخوانی و پوست واستخوان، اینها فقط برخی از لقب‌هایی بود که نثارم می‌شد.


فکر می‌کردم وقتی به دانشگاه بروم، این سربه سرگذاشتن‌ها تمام می‌شود، چون دیگر بچه نیستم، بلکه واقعاً بزرگسالانی هستیم که زندگی خودمان را می‌کنیم و دنبال کار خودمانیم. 


خوب البته، این حرف تا حدی دل خوش کنک است، اما  دربارهٔ این داستان باید بگویم که سربه سر گذاشتن‌ها فقط بیشتر شد.


من شخصیت پسران ۱۸–۲۲ ساله را زیادی دست کم گرفته بودم. بنابراین، اولین سال دانشگاه را هم با شنیدن همان لقب‌هایی دوران نوجوانی گذراندم، لقب‌هایی که در این مدت واقعاً تغییر چندانی نکرده بودند.


وقتی سال دوم دانشگاه به خوابگاه رفتم، آنقدر خوش اقبال بودم که اتفاقی با پسری هم‌اتاق شدم که قبلاً فوتبال بازی می‌کرد.


هم‌اتاقم، مایک، آنقدر به تلاشش ادامه داد تا مربی خصوصی کاملاً موفقی شد. ربطش به داستان من این است که فکر می‌کنم من اولین موش آزمایشگاهی او بودم.


به او گفتم می‌خواهم وزن اضافه کنم تا دیگر مرا اذیت  نکنند و هدف او در آن سال شد برآوردن آرزوهای من،


فهمیدیم مشکلم فقط این بود که غذای کافی نمی‌خوردم، حتی وقتی فکر می‌کردم سه بار در روز تا خرخره غذا خورده‌ام. 


با دقت کالری شماری کردیم و فهمیدیم که به طور متوسط روزانه ۱,۰۰۰ کالری دیگر لازم دارم تا به سرعت و درعین حال، با روندی سالم وزن بگیرم.


اگر از خود می‌پرسید که این داستان به خویشتن داری چه ربطی دارد، دقیقاً همین جایش مربوط است.


برخلاف بیشتر آدم‌هایی که دغدغه وزنشان را دارند، من  باید خودم را وادار می‌کردم تا طبق برنامه پنج بار در روز غذا بخورم.


شاید به نظر بعضی از شما این برنامه رویایی باشد، اما برای پسری لاغرمر‌دنی که دارد جان می‌کند تا چاق شود، دقیقاً همان قدر وحشتناک است که شما در طول شبانه روز مجبور باشید، فقط یک وعده غذا بخورید.


اینکه سعی کنید چند بار در روز شکمتان را پر کنید و همین کار را روز بعد و روزهای بعدش نیز ادامه دهید، شکنجه‌ای واقعی است.


اگر مایک نبود، احتمالاً همان هفتهٔ اول تسلیم می‌شدم. بخت یارم بود که بیشتر کلاس‌هایمان یکی بود و او همراه همیشگی ام بود تا به من یادآوری کند که بخورم، یا آن روز چقدر خورده‌ام؟


حتی وقتی همچنان کالری بیشتری لازم داشتم، مرا ببرد تا بستنی بخورم. 


آن موقع این را نمی‌دانستم، اما درواقع خود را در وضعیتی قرار داده بودم که مجبورمی‌شدم خویشتن دار باشم.


هرگاه خویشتن داری نمی‌کردم، مایک بود که مرا هل می‌داد و به من یادآوری می‌کرد که دقیقاً برای چه دارم آن قدر  
تلاش می‌کنم.


دو ماه بعد، ۵ کیلو چاق شده بودم. این مسیر سال‌ها ادامه یافت، اما این اولین آشنایی من با تمرین عامدانه خویشتن داری بود.


می‌دیدم که این مسیر مرا به کجا می‌رساند و حالا می‌بینم که ویژگی خویشتن داری، برای هر کاری که انجام می‌دهیم ضروری است.


در مسیر رسیدن به هر هدفی سختی‌هایی وجود دارد. 
خویشتن داری شما را از این سختی‌ها عبور می‌دهد و  می‌گذارد که به هدفتان برسید و موفق شوید.


خویشتن داری جزئی ضروری برای غلبه بر چالش‌هایی است که در راه همه ما وجود دارد.


اما خویشتن داری در خلا به وجود نمی‌آید.


اغلب اوقات، بهترین هدف‌ها را داریم، تا اینکه ناگهان شیء درخشان یا سگ کم شده‌ای حواسمان را پرت می‌کند.


اینکه فقط دندان‌ها را روی هم فشار دهیم و به زور جلو برویم همیشه هم کافی نیست. 

 


موضوعی که در این کتاب مطرح می‌کنم و یادتان می‌دهم این است که:


چگونه پایه خویشتن داری اولیه خود را محکم بگذارید و همچنین چگونه زندگی خودتان را مهندسی کنید تا به هر پیج و فرازونشیبی که رسیدید محتاج خویشتن داری نباشید.


شاید، درست مثل من، آنقدر بخت يارتان است که همین حالا درنزدیکی کسی زندگی می‌کنید که حس خویشتن داری شما را خواه ناخواه تقویت می‌کند.


اما اگر این طور نیست، راه‌های بی‌شماری هست تا قاطعانه مهار زندگیتان را در دست گیرید و بیش از این قربانی انگیزه‌های آنی و حواس پرتی‌ها نشوید.


خویشتن داری فقط مقصود نیست، بلکه پیمودن مسیر نیز هست.

 


فهرست کتاب:

 

۱. مبانی خویشتن داری از نظر زیست‌شناختی، 
۲. چه چیزی شما را راه می‌اندازد؟ 
۳. تاکتیک‌های انضباطی تکاوران نیروی دریایی، 
۴. شناسایی کاهنده‌های انضباط، 
۵. عضله ناراحت خود را منقبض کنید. 
۶. ایجاد محیط مناسبی برای خویشتن داری، 
۷. روابطی که بر نیروی اراده‌مان اثر می‌گذارند. 
۸. چرا همیشه باید سبزیجاتتان را اول بخورید. 
۹. عجله کنید! هرگاه وسوسه شدید، بخوانید! 
۱۰. طرز تفکر و نگرش یعنی همه چیز، 
۱۱. با ساختن عاداتها و روال‌های روزمره به اوج خویشتن داری برسید.

 

 

یک نقل قول یا اصل فلسفی دربارهٔ تأثیر تصورات و هدف‌گذاری بر رفتار و انضباط شخصی و خویشتن داری:

اگر خود وآینده‌تان را به روشنی تصور کنید،
تأثیر مثبتی در خویشتن داری تان می‌گذارد.


 


 

 

برای حفظ درختان و تعادل حیات، به جز موارد بسیار ضروری، ازچاپ روی کاغذ، خودداری فرمایید.

 غنی سازی برای کار آفرینی و مدیریت با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات

 enriching   Management  &  Entrepreneurship by Information and Communications Technology

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.

بازگشت ^