*با سلام و درود به مهمانان عزیز و کاربران گرامی وبلاگ#مهرزاد، ضمن عرض ادب و احترام به شما، این صفحه به منظور اطلاع رسانی و برای نشر آگاهی و غنی سازی می باشد،
خواهشمند است، هر گونه پیشنهاد یا انتقاد را به مدیر سایت بفرمایید.
آزادی مذهب و عدم تعصب مذهبی شاهان در ایران باستان باعث شد که تنها مذهب ایرانی و الهی یعنی مذهب زرتشت همواره در میان مردم باشد. حتی دین جدیدی، چون عیسوی که توانست، امپراطوری رم را به زانو درآورد و مذهب رسمی روم شود، نتوانست در ایران نفوذ کند. متعصب نبودن شاهان ایران باستان موجب اقتدار و پیشرفت شد. باوجودی که زرتشت در زمان حکومت مادها ظهور کرد و در زمان سلسله هخامنشی مذهب خیلی از مردم و نیز شاهان بود، ولی مذهب رسمی نشد. روش طرح مذهب توسط زرتشت، ممنوعیت ساخت معابد و مقابر و فرموله کردن مذهب، با شعار پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک و روش حکومتداری شاهان ایرانی موجب شد، دیگر مذاهب الهی نتوانند نفوذی در ایران داشته باشند. آزادی اعتقاد و مذهب در ایران و احترام به مذاهب سرزمینهای مفتوحه رویه ایرانیان بودهاست. شاهان هخامنشی در سرزمینهای مغلوب چون بابل به رسم آنها در معابد شان تاجگذاری نمودند. در زمان ساسانیان مذهب زرتشت بعد از گذشت یکهزار سال از ظهورش و حضورش در بین مردم و حکومت رسمی شد. با رسمی شدن مذهب مغها و موبدان به دربار نفوذ کرده و در امر کشورداری دارای قدرت شدند.
استیلای یونانیان در ایران به مدت دویست سال به دست اسکندر مقدونی، شاگرد ارسطو، موجب شد که متد قیاس منطق ارسطویی در اندیشه ایرانی نفوذ کند. نهتنها در این دوره مقدونی و سلوکی بلکه در حکومت تیره پارتی که چهارصد سال طول کشید، اندیشه ایرانی نتوانست، به اقتدار فکری مذهبی و آزاداندیشی دوره هخامنشی برسد. درنتیجه مذاهب مختلف قدیمی مانند پرستش اجداد، مهرپرستی، هرمز پرستی و ارباب انواع یونانی در کنار مذهب زرتشت، رواج یافت. حکومت مجدد پارسیان، یعنی دولت ساسانی به دلیل نیاز به اقتدار حکومت، جهت یگانگی در مذاهب ایرانی مذهب زرتشت را رسمی کرد. این اقدام که در تاریخ ایران سابقه نداشت، ازیکطرف بهاضافه وجود شاهان مقتدر و لایق از طرف دیگر از حیث قدرت و تشکیلات سرآمد دولتهایی شد که آریاییهای ایرانی تا آن زمان تأسیس کرده بودند. رخداد مهم در تاریخ ایران نفوذ متد قیاس، توسط شاگرد ارسطو، یعنی اسکندر مقدونی از سیصد و سی قبلاز میلاد در اندیشه و نیز در مذهب ایرانی بودهاست. این متد با ترجمه منطق ارسطو به زبان عربی توسط ابن مقفع، روزبه نامی از ایران، که قبلاز پذیرش اسلام زرتشتی بود، به دین اسلام نیز راه یافت. این متد بیشاز دوهزار سال است که بر اندیشه و مذاهب در ایران حا کم بودهاست.
با ظهور زرتشت و همگانی شدن مذهب او طی هزار و چهارصد سال تا حمله اعراب، وجود قبر و مقبره و نیز معبد و پرستشگاه بهشدت نفی شدهاست. در مذهب زرتشت تماس جسد با عناصر مقدس آب، خاک، باد و آتش بهشدت نفی شده و حتی مجازات مرگ بر آن قائل بودهاند. مردم مردگان را در برج خاموشان میگذاشتند و بعد از مدتی که تنها استخوانها باقی میماند، آنها را در محفظه سنگی بنام استودان گذاشته و دفن میکردند. آرامگاه شاهان در نقش رستم درواقع قبر نیست، بلکه استودان اسکلت شاه متوفی است. در دین زرتشت آتش نشان و رمز تقدیس اهورامزدا است. عبادت در حضور آن انجام میگرفت و غیر از آتشگاه عمومی هر خانوادهای در خانه خود اتاق خاصی را جهت عبادت اختصاص میداد، که دارای اجاق بود و پدر خانواده مسئولیت حفظ و روشن نمودن آتش اجاق و نگهداری آن را بهعهده داشت. آتشکدهها، معبد و محل مراجعه و پرستش مردم نبود، بلکه محل روشن نگهداشتن آتش مقدس بود. مغ ها در دین زرتشت تنها وظیفه انجام مراسم قربانی و اجرای سرودهای مذهبی گاتها را داشتند. منع مقبره و معبد و محدود کردن وظیفه مغان موجب شد که مظاهر عزا در دوران باستان به وجود نیاید، اگرچه دو سلسله تیره پارسی تکیه عمومی یا رسمی خود را بر مذهب زرتشت بنا نهادند و اوج اقتدار باستانی بودهاند، اما همواره آزادی مذاهب مخصوصاً در دوره هخامنشی مدنظر بودهاست. تیره پارتی که بر مذهب خاصی تکیه نداشتند، مبین دوران باشکوهی از آزادی مذهب بودند، اما التقاط با فرهنگ یونانی و نیز هرجومرج در وجود مذاهب موجب شد، که فرهنگ غنی بهجا نگذارند.
در اندیشههای روزمره پیشینیان بیشتر از امروزیان به مسائل حیات پساز مرگ پرداختهاند. بیاغراق میتوان ادعا نمود که سراسر زندگی و فرهنگ ایرانیان مخصوصاً در باستان حولوحوش زندگانی ارواح بودهاست. آیین مهرپرستی، بیشترین نفوذ را در این تفکر داشتهاست. نقش خواب، پدیدهای که همواره با انسان است در تصور وجود روح بسیار مؤثر بودهاست. فرض وجود و همچنین ورود روح شخص متوفی در هنگام خواب به روان وابستگان، نقش اصلی را در ایده حیات پساز مرگ در اعتقادات ایرانیان باستانی و امروزی دارد.
خواب امری روزانه است که همواره با بشر است و او را وامیدارد که در آن اندیشه کند. سلولهای مغزی که حافظههای انسانیاند، در خواب اطلاعات پراکنده را به شکل مخصوصی شکل میدهند و حافظههای قبل و بهروز را بههم پیوند میدهند و صحنهآرایی میکنند، بهطوریکه فرد شخصیتها و اموری که در خواب دیده است را حقیقی و جدی میپندارد و آن را حامل پیامها و رازها میداند. تعبیر خواب همچون احضار ارواح به شکل بدیهی و تعبدی و بدون انکار فرض میشود.
آییــن مهــر و دیــن بهــی زردشــت، قدمــت طولانی در اندیشه ایــران باســتان داشتهاند و درواقع عمده مبحث اعتقاد به روح در آثار باستانی از این مذاهـب ناشـی میشود. سعی شده خلاصهای از آنها بـا نکات مربوط به مبحث زندگانی پـس ازمـرگ آورده شود و گره کوری را کـه در آثار و حجاریهای باسـتانی بهوفور دیده میشود و مبنای اعتقـادی دارد با "نظریـه روح بالـدار" که درواقع اعتقاد به روح و زندگی آن پـس از مرگ و حضور مداوم آن در جریـان زندگـی ایرانـی را نشـان میدهد، گشـوده شـود. زمین آثار گذشتگان را نگهداری میکند ولی با هر حفاری تاریخ تخریب میشود، پس دستاوردهای حفاریها باید بهخوبی حفظ شوند. آثار باقیمانده از تاریخ ایران باستان از یک طرفی نشان از عظمت و شکوه ایران در تاریخ کهن و باستان است و از طرف دیگر سخنان به تصویر کشاندهای است که به آیندگان دور ارائه میشود. نقوش بالدار گویی سخنانی است، که ایرانیان باستان بهجای گذاردهاند.
با نگرش به آثار و اسناد تاریخی ایران باستان در موضوع زندگی پساز مرگ جداول ایران باستان تهیه شد. این جداول برمبنای اعتقادات مذهبی و نمودهای آن در زندگی ایرانیان است، که در نحوه دفن مردگان بخش مهمی از آثار مکشوفه از قبرها میباشد و نیز ساخت پرستشگاهها و حجاریها ظاهر میشود. نفوذ مذاهب و اعتقادات کشورهای مجاور نیز منظور گردیده است. آیین مهر و دین بهی حضرت زرتشت قدمت طولانی در اندیشه ایران باستان داشتهاند و درواقع عمده مبحث اعتقاد به روح در آثار باستانی از این مذاهب ناشی میشود. سعی شده خلاصهای از آنها را با نکات مربوط به مبحث زندگانی پساز مرگ بیاوریم و گره کوری را که در آثار و حجاریهای باستانی بهوفور دیده میشود و مبنای اعتقادی دارد با نظریهی روح بالدار که درواقع اعتقاد به روح و زندگی آن پساز مرگ و حضور مداوم آن در جریان زندگی ایرانی را نشان میدهد، گشوده شود. تدوین جدول ایران باستان، با منظور فوقالذکر حقایقی را نشان میدهد که با بررسی آن نکاتی حاصل میشود که میتواند راهگشایی در بینش تاریخ ایرانیان باشد. تاریخ بشر دارای زوایای مختلف و بسیار است. با تمرکز در مبحث حیات بعد از مرگ زاویهای از تاریخ برگزیده شده و سعی بر آنست با پردازش یک نظریه بخشی از تاریخ انسان روشن شود.
نویسنده، در این کتاب تصاویر بیجان را به حرف آورده و با ارائه نظریه روح بالدار تلاش میکند که مبنای فکری تصاویر باستانی را بیان کرده و راز نقوش بالدار و خصوصاً نفوذ این اندیشه در دیگر تمدنهای باستانی را که نشاندهنده اقتدار فکری و اعتقادی ایرانیان بوده است، بگشاید. نظریه روح بالدار، آرم مشهور شاهان هخامنشی را که به نام تصویر اهورامزدا خوانده میشود، نقد نموده و مورد آنالیز قرار میدهد و به بیانی دیگر فضایی از اندیشه اعتقادی را مطرح میکند.
زمین آثار گذشتگان را نگهداری می کند، ولی با هر حفاری تاریخ تخریب می شود. پس دستاوردهای حفاری ها باید به خوبی حفظ شوند. حجاری ها و تصاویر باستانی که امانت هزاران ساله اند، باید به خوبی مراقبت شوند، تا هزاران سال دیگر به زمان بنگرند. آثار باقیمانده از تاریخ ایران باستان از یک طرف نشان از عظمت و شکوه ایران در تاریخ کهن است و از طرف دیگر سخنان به تصویر کشانده ای است که به آیندگان دور ارایه می شود. نقوش بالدار گویی سخنانی است که ایرانیان باستان بجای گذارده اند.
مهندس محمدرضا پور حقانی، نویسنده و محقق کتاب روح بالدار، به سال 1336 در ایران زاده شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به شیراز رفت و از دانشگاه آن شهر در رشته مهندسی مواد با درجه کارشناسی، فارغالتحصیل شد. ایشان علاوه بر کار در رشته تخصصی خود که طراحی مهندسی قطعات خودرو میباشد، بدلیل علاقهای که به تحقیقات تاریخی دارد، در زمینه متالورژی باستانی و تاریخ ایران باستان هم به تحقیق میپردازد، که کتاب روح بالدار یکی از آثار اوست.
کتاب فوق سفری است، کوتاه و عمیق به گذشته و همسفرانی علاقمند به ایران و کنجکاو آثار گذشتگان را طلب می کند.
این کتاب، به علاقهمندان مطالعه دربارهٔ تاریخ مذاهب و ایران باستان، پیشنهاد میشود.
لطفا برای جلوگیری از قطع درختان، به جز موارد بسیار ضروری، ازچاپ روی کاغذ، خودداری فرمایید.
غنی سازی برای کار آفرینی و مدیریت با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات