*با سلام و درود به مهمانان عزیز و کاربران گرامی وبلاگ#مهرزاد، ضمن عرض ادب و احترام، این صفحه به منظور اطلاع رسانی و برای نشر آگاهی و غنی سازی می باشد، خواهشمند است، هر گونه پیشنهاد یا انتقاد را به مدیر سایت بفرمایید. کار ما، با لبخند شما، کامل تر می گردد.
در دنیای امروزی که گاهی اوقات سرعت زندگی ما را از تفکر عمیق دور میکند، کتابها و به خصوص رمانهایی که بتوانند قلب و ذهن خواننده را به یک انزوا فلسفی دعوت کنند، نقش مهمی در بازیابی هویت انسانی دارند.
مت هیگ، نویسنده بریتانیایی که با رمان کتابخانه نیمهشب، شهرت جهانی پیدا کرد، با اثر جدید خود با عنوان، زندگی غیرممکن، دوباره در پی کاوشی دروننگرانه از مفاهیمی است که انسانها را به وجود آوردند:
زندگی، مرگ، عشق، رستگاری و هویت،
مت هیگ از طریق این داستان ها، مخاطب را به تفکر درباره معنای وجود دعوت میکند.
داستان حول محور زندگی گریس مینترز، یک معلم ریاضی بازنشسته میگردد که پس از دریافت خبر مرگ دوست قدیمیاش، از وجود یک خانه قدیمی در جزیرهای ناشناخته با خبر میشود که به او ارث رسیده است.
با کنجکاوی فراوان، او تصمیم میگیرد به آن جزیره سفر کند و راز خانه و دوست قدیمیاش را کشف کند. بدون راهنما و برنامه ی مشخص و با بلیتی یک طرفه سفری ماجراجویانه و جادویی را به آن مقصد آغازمی کند.
او در میان تپه های ناهموار و سواحل طلایی جزیره ای که خانه در آن واقع شده است، به دنبال پاسخی برای پایان زندگی مرموز دوستش می گردد. آن چه گریس کشف می کند، عجیب تر از آن است که تصور می کرده اما برای رو به رو شدن با این حقیقت ناممکن، ابتدا باید با گذشته ی خود کنار بیاید.
اما آنچه گریس در آن خانه کشف میکند، چیزی فراتر از تخیلاتش است و تمام باورهایش را درباره زندگی، مرگ و واقعیت زیر سوال میبرد.
مت هیگ (Matt Haig) نامی شناخته شده در ادبیات معاصر انگلیس و متولد سوم جولای 1975 در شفیلد بریتانیا، رمان نویس و روزنامه نگار است.
گفته می شود، او در بیست و چهار سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد اما توانست آن را پشت سر بگذارد.
مت هیگ در قالب روایت هایی غیر خطی تجربیات خود پیرامون اضطراب، افسردگی و سختی های زندگی را به شکلی صمیمانه و ساده با شما در میان می گذارد.
هیگ نویسندهای است که در زمینههای مختلفی از جمله رمان، داستان کوتاه، کودک و نوجوان و همچنین نوشتارهای غیرداستانی فعالیت میکند. اما آثاری که او را به شهرت جهانی رساندهاند، رمانهایی هستند که مرز بین فانتزی و فلسفه را محو کرده و خواننده را در یک سفر درونی فرامیبرند.
اولین اثر بزرگ هیگ در حوزه رمانهای فانتزی وفلسفی، کتابخانه نیمهشب (The Midnight Library) است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.
این کتاب به زندگی نورا الایزابت سیلی، زنی میپردازد که تصمیم به خودکشی میگیرد اما به جای مرگ، به کتابخانهای میرود که تمام زندگیهای ممکن او را در اختیارش میگذارد. این اثر نه تنها از نظر فروش، بلکه از لحاظ تأثیرگذاری بر فرهنگ عامه نیز موفقیت بزرگی محسوب میشود.
هیگ در این کتاب به نحوه تصمیمگیریهای انسان، پشیمانیهای گذشته و ارزش زندگی میپردازد. این موضوعات با استفاده از یک داستان ساده ولی عمیق، در قالبی فانتزی معاصر برجسته شدهاند.
این رمان جدید، ادامهی مسیری است که مت هیگ با کتابخانه نیمهشب شروع کرد، مسیری که در آن داستان، ابزاری برای شناخت خود و جهان است. این اثر، بدون شک، میتواند یکی از کتابهای تأثیرگذار ادبیات باشد و جایگاه مت هیگ را در ادبیات جهانی تقویت کند.
یکی از مشخصههای برجسته مت هیگ، توانایی او در ترکیب داستان و فلسفه است. او نه تنها از داستان برای سرگرم کردن خواننده استفاده میکند، بلکه از آن به عنوان ابزاری برای پرداختن به مسائل اساسی انسانی بهره میگیرد.
شخصیتهای داستان او اغلب در موقعیتهایی قرار میگیرند که ناگهان با سوالات بزرگ زندگی روبرو میشوند و این روبرویی نه تنها نقطه شروع داستان، بلکه محور اصلی آن نیزهست.
زندگی غیرممکن Impossible Life، رمانی است در ژانر فانتزی معاصر که در سپتامبر ۲۰۲۴ منتشر شد. این کتاب حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ صفحه دارد و نویسندهاش، مت هیگ، باز هم در پی کاوشی عمیق از زندگی و معنای وجود است.
این رمان در دسته فانتزی معاصر طبقهبندی میشود، اما همچنین عناصری از ماوراءطبیعی و درام زندگی را نیز در خود جای داده است. هیگ در این اثر دوباره از توانایی خود در ترکیب واقعیت و خیال استفاده کرده است.
کتاب زندگی غیرممکن، اثر مت هیگ، داستانیست که فراتر از یک رمان فانتزی است. این کتاب با تلفیق داستان، فلسفه و احساس، خواننده را به تفکر درباره معنای وجود دعوت میکند. هیگ در این اثر نشان میدهد که گاهی زندگی نه تنها غیرمنتظره است، بلکه غیرقابلدرک نیز میتواند باشد. اما همین عدم درک، همانند یک دریچه، میتواند به ما کمک کند تا بهتر بفهمیم چه کسی هستیم.
او نه تنها یک داستان سرگرمکننده را روایت میکند، بلکه از طریق آن به مفاهیمی چون معنای وجود، هویت و مواجهه با ناشناختهها میپردازد.
همانند رمان کتابخانه نیمهشب، موضوع اصلی داستان زندگی غیرممکن، نیز کاوش در معنای زندگی است. اما در این کتاب، هیگ این موضوع را از زاویهای متفاوت پیش میبرد.
در حالی که درکتابخانه نیمهشب، زندگی به عنوان مجموعهای از انتخابهای ممکن دیده میشد، در زندگی غیرممکن، زندگی به عنوان چیزی است که ممکن است اصلاً آنچه ما فکر میکنیم نباشد. این دیدگاه عمیق، خواننده را مجبور میکند تا به تمام فرضیهها درباره وجودش شک کند.
مرگ یکی از مباحثی است که در آثار مت هیگ همواره حضور داشته است. در کتاب زندگی غیرممکن نیز، مرگ به عنوان یکی از محورهای اصلی داستان ظاهر میشود.
اما هیگ این بار از مرگ نه به عنوان یک پایان، بلکه به عنوان یک دریچه به سوی دنیایی ناشناخته نگاه میکند. این دیدگاه، انسان را از ترس از مرگ رهایی میدهد و او را به تفکر درباره زندگی با دیدی جدید دعوت میکند.
گریس مینترز، مانند نورا سیلی در داستان کتابخانه نیمهشب، در جستجوی هویت واقعی خود است. اما در حالی که نورا در کتاب قبلی به دنبال زندگی بهتر بود، گریس به دنبال زندگی واقعی است.
این تفاوت ظریف، نشان میدهد که هیگ در این اثر به مرحله بالاتری از فکر رسیده است. هویت در این کتاب، یک مسئله ثابت نیست، بلکه یک موجودیت پویا و قابل تغییر است.
هیگ در این کتاب به این سؤال پاسخ میدهد که آیا چیزهایی که ما به عنوان جادویی یا غیرممکن میشناسیم، ممکن است بخشی از واقعیت ناشناخته باشند؟
این موضوع، یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی وعلمی بشر است. هیگ با این پرسش، مرز بین علم و خرافه را محو کرده و به خواننده نشان میدهد که جهان ممکن است خیلی فراتر از آنچه میدانیم باشد.
هر دو کتاب از نظر موضوعی بسیار به هم نزدیک هستند. هر دو به زندگی، مرگ، معنای وجود و انتخابهای انسان میپردازند. همچنین هر دو از ساختاری فانتزی وفلسفی بهره میبرند و شخصیتهای اصلی آنها در معرض تغییر بنیادین قرار میگیرند.
اما هیگ در کتاب زندگی غیرممکن، این موضوعات را با رویکردی عمیقتر و در قالبی پیچیدهتر روایت کرده است.
تفاوت اصلی این دو کتاب در نوع دیدگاه است. کتابخانه نیمهشب بیشتر یک داستان درونگرا و شخصی است، در حالی که زندگی غیرممکن داستانی است که مرزهای فردی را رد کرده و به سمت کاوشی جهانی از واقعیت حرکت میکند.
همچنین، در حالی که کتابخانه نیمهشب به زبانی ساده و مستقیم نوشته شده است، زندگی غیرممکن از زبانی فشردهتر و مجازیتری استفاده کرده که نیازمند تمرکز بیشتری از خواننده است.
مت هیگ از آن دسته نویسندگانی است که میتوانند ایدههای پیچیده را با زبانی ساده بیان کنند. این ویژگی، آثار او را به یک دسته گسترده از مخاطبان دسترسی میدهد. در زندگی غیرممکن نیز، هیگ از این سبک استفاده کرده است، اما در برخی مواقع، زبان او به سمت فلسفیتر شدن سوق پیدا کرده است.
دیالوگهای مت هیگ همواره از اهمیت بالایی برخوردار بودهاند. در زندگی غیرممکن، صحبتهای شخصیتها اغلب نه تنها جنبه داستانی دارند، بلکه حامل پیامهای فلسفی و انسانی هستند. این دیالوگها معمولاً کوتاه و پرمعنا هستند و خواننده را مجبور میکنند تا درباره آنها فکر کند.
هیگ در این کتاب از تکنیکهای روایی متنوعی استفاده کرده است. از جمله این تکنیکها میتوان به استفاده از گفتوگوهای داخلی، تغییر دیدگاه روایی و همچنین ترکیب زمانهای مختلف در داستان اشاره کرد. این استراتژیها، داستان را پویا و خواندنی میکنند.
با توجه به موفقیت کتابخانه نیمهشب و سایر آثار مت هیگ، انتظارات از زندگی غیرممکن بسیار بالاست. منتقدان ادبی این کتاب را فرصتی میدانند که هیگ میتواند در آن افقهای فکری خود را گسترش دهد. همچنین، خوانندگانی که از سبک فانتزی و فلسفی هیگ لذت میبرند، با کنجکاوی منتظر خواندن این کتاب هستند.
برخی منتقدان این کتاب را پاسخی به سوالات انسانی در یک جهان سرشار از سردرگمی دانستهاند. همچنین، برخی دیگر این اثر را یک تلاش جسورانه برای اتصال علم، فلسفه و داستان خواندهاند. البته برخی نقدها نیز به سبک نوشتاری هیگ وارد کردهاند که گاهی اوقات بیش از حد ساده به نظر میرسد.
هیگ با مهارت همیشگیاش در ترکیب واقعیت و فانتزی، داستانی را میبافد که مرز بین آنچه ممکن و ناممکن است را مبهم میکند. او از زبان یکی از شخصیتهای داستان میگوید:
آنچه جادو به نظر میرسد، صرفا بخشی از زندگی است که هنوز درکش نکردهایم.
این جمله، نشاندهندهی رویکرد هیگ به زندگی و نحوهی روایت داستانهایش است.
در طول داستان، گریس، قهرمان داستان، با چالشهای متعددی روبرو میشود که او را وادار میکنند تا دربارهی معنای زندگی، عشق و امکانات نامحدود جهان تأمل کند.
او در مسیر کشف حقیقت، نه تنها با اسرار گذشته، بلکه با امکانات شگفتانگیز آینده نیز مواجه میشود. نویسنده با ظرافت، مفاهیم عمیق فلسفی را با داستانی گیرا و شخصیتهایی باورپذیر در هم میآمیزد.
او از طریق شخصیت گریس، مسائلی چون پشیمانی، فرصتهای از دست رفته و امکان تغییر مسیر زندگی را بررسی میکند. این رمان، مانند آثار قبلی نویسنده، خوانندگان را به تفکر عمیق دربارهی زندگی خود و انتخابهایشان وا خواهد داشت.
یکی از نقاط قوت این رمان، توانایی هیگ در خلق فضایی سحرآمیز در دل واقعیت روزمره است. او با مهارت، عناصر ماورایی را با تجربیات انسانی ترکیب میکند، به گونهای که خواننده را در مرز بین واقعیت و خیال نگه میدارد. این رمان نیز مانند آثار قبلی او، پیامهای امیدبخش و الهامبخشی دربارهی ارزش زندگی و اهمیت انتخابهای ما خواهد داشت.
این کتاب شبیه دوست مهربانی است که آرام زیر گوش رفیق مضطرب و نا امیدش زمزمه می کند، همه چی درست می شود، فقط کافی است که ادامه دهیم!
برای حفظ درختان و تعادل حیات، به جز موارد بسیار ضروری، ازچاپ روی کاغذ، خودداری فرمایید.
غنی سازی برای کار آفرینی و مدیریت با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات
enriching Management & Entrepreneurship by Information and Communications Technology