وبلاگ#مهرزادwww.eMZed.ir

معرفی کتاب 48 قانون قدرت، نوشته رابرات گرین، ترجمه کیانوش امیری، انتشارات نیما

 

 


" با سلام و درود  به مهمانان عزیز و کاربران گرامی وبلاگ مهرزاد، ضمن عرض ادب و احترام به شما، این صفحه به منظور اطلاع رسانی و برای نشر آگاهی و غنی سازی می باشد،
خواهشمند است، هر گونه پیشنهاد یا انتقاد را به مدیر سایت بفرمایید. "

 


 

کتاب 48 قانون قدرت رابرت گرین را می‌توان یک کتاب کلاسیک در حوزه روانشناسی قدرت دانست.

از متن کتاب: 48 قانون قدرت:

 

در ژانویه سال 1809 ناپلئون، بیقرار و نگران، در میانه‌ی جنگ‌های اسپانیا سراسیمه به پاریس برگشت. جاسوسان و معتمدان به گوشش رسانده بودند که تالیران، وزیر امورخارجه با همدستی فوشه، وزیر امنیت در حال توطئه چینی علیه او هستند. امپراتور که حسابی شوکه شده بود به محض رسیدن به پاریس وزرایش را به کاخ فراخواند. در کاخ، این‌سو و آن‌سو می رفت و صحبت‌های پراکنده‌ای از دسیسه علیه حکومت، تلاش سفته‌بازان برای پایین آوردن ارزش سهام، تأخیر نمایندگان مجلس در سیاست گذاری و تلاش وزرا برای تضعیف او، کرد.


تالیران هنگام سخنرانی ناپلئون با بی‌تفاوتی کامل به سربخاری تکیه‌زده‌بود. ناپلئون به تالیران گفت:«این وزرا زمانی مرتکب خیانت شدند که به خود تردید راه دادند.» ناپلئون توقع داشت تالیران با شنیدن کلمه «خیانت» به وحشت بیفتد، اما او در همان حالت آرام و بی‌حوصله فقط لبخند زد.


نگاه به ظاهر آرام یک زیردست در برابراتهامی که مجازاتش اعدام بود، ناپلئون را هیجانی‌تر کرد. او در ادامه گفت بعضی وزرا نمی‌خواهند سر به تن او باشد. ناپلئون یک قدم به تالیران نزدیک‌تر شد اما تالیران بی‌تفاوت به او نگاه می‌کرد. ناپلئون بالاخره از کوره دررفت و توی صورت تالیران داد زد:«تو بزدلی! آدمی که به هیچ چیز اعتقاد ندارد.

 

هیچ چیز در نظرت مقدس نیست. حتی پدرت را هم می‌فروشی. این همه مال و منال به تو دادم اما برای ضربه زدن به من کاری نیست که نکرده باشی.» بقیه وزیران در کمال ناباوری به همدیگر نگاه می‌کردند. تا آن روز کسی ژنرال شجاع و فاتح بیشتر اروپا را این گونه آشفته و پریشان حال ندیده بودند.


ناپلئون همین طور که راه می‌رفت ادامه داد: «حقت است که مثل شیشه خرد و خمیر شوی. من از عهده ی این کار برمی‌آیم اما حتی نمی‌خواهم زحمت این کار را به خودم بدهم . چرا از دروازه تویلری حلق آویزت نکردم؟ اما هنوز وقت هست.» چهره‌ی ناپلئون سرخ شده بود. نفسش بند آمده بود و چشمانش از حدقه بیرون زده بود. در اینجا گفت: «هیچ آشغالی نیستی؟ راستی همسرت چی؟ نگفته بودی سان کارلوس با همسرت رابطه دارد؟» تالیران آرام و بدون دستپاچگی گفت: «قربان! فکر نمی‌کردم این موضوع تأثیری بر عظمت جنابعالی یا من داشته باشد.» ناپلئون قدری دیگر فحاشی کرد و رفت.

 

تالیران آهسته و لنگ‌لنگان عرض اتاق را طی کرد. همین‌طور که یکی از ملازمان زیر بغلش را گرفته بود، رو به بقیه ی وزرا (که همه می‌ترسیدند دیگر او را نبینند) کرد و گفت: «حیف که چنین آدم بزرگی چنین رفتار بدی داشته باشد.» ناپلئون با وجود عصبانیت از بازداشت وزیرخارجه‌اش خودداری کرد. ناپلئون فقط او را برکنار و از دربار تبعید کرد.

 

ناپلئون فکر می‌کرد همین تحقیر وزیر برای مجازاتش کافی باشد. اما خبر نداشت که داستان تندگویی‌اش خیلی زود همه جا پیچیده و همه خبردار شده‌اند که امپراتور چطور از کوره در رفته و تالیران با حفظ خونسردی و متانت عملا او را تحقیر کرده است. ورق برگشته بود: برای اولین بار مردم دیدند که امپراتور بزرگ از عصبانت، خونسردی‌اش را از دست داد. همه حس می‌کردند که او رو به افول است. چنانکه تالیران هم بعدها گفت :«این آغازی بود بر پایان.»


در واقع آنگونه که ناپلئون از کوره در رفت و بقیه هم از آن خبردار شدند، تأثیر منفی عمیقی بر وجهه‌ی او داشت. این از مشکلات ناشی از واکنش در حین عصبانیت است.


کافی است اندکی بددهن شوید تا مردم برای رفتنتان روزشماری کنند.


ناپلئون در مقابل توطئه‌ی دو نفر از مهم‌ترین وزرایش حق داشت خمشگین و ناراحت باشد. اما به گونه‌ای که در جمع با عصبانیت به این موضوع واکنش نشان داد، تنها درماندگی‌اش را به نمایش گذاشت.


یادمان باشد: خشم و اوقات تلخی نه دافعه دارد و نه جاذبه، صرفا حس تردید و ناخشنودی به قدرت‌تان را در پی دارد. وقتی این‌گونه خشمگین می‌شویم، نقاط ضعف‌مان را عیان می‌کنیم و این حاکی از سقوط حتمی ماست.

 

خلاصه کتاب 48 قانون قدرت رابرت گرین
نویسندگان کتاب: رابرت گرین  و  یوست الفرز

 

 

1 : هرگز از بالا دستان خود پیشی نگیرید.

2 : هرگز به دوستان خود اعتماد زیادی نداشته باشید؛ یادبگیرید چگونه از دشمنتان استفاده کنید.

3 : اهدافتان را پنهان سازید.

4 : همیشه کمتر از اندازه نیاز سخن بگویید.

5 : شهرت مهم است؛ با زندگی تان از آن محافظت کنید.

6: به هر قیمتی جلب توجه کنید.

7 : دیگران را برای انجام دادن کار خود اجیر کنید، اما اعتبار همیشه به نام شما باشد.

8 : دیگران را وادار سازید به سوی شما بیایند، اگر لازم شد از طعمه استفاده کنید.

9 : با رفتارتان پیروزی را کسب کنید، نه با بحث و جدل.

10 : تاثیرگذاری: از انسان های ناراحت و بدشانس دوری کنید.

11 :دیگران را وابسته به خود نگه دارید.

12 : با صداقت و سخاوت انتخابی قربانی خود را خلع سلاح کنید.

13 : وقتی تقاضای کمک دارید، خواسته شما به نفع دیگران باشد، نه از روی حق شناسی و سخاوت آنها.

14 : خود را یک دوست جا بزنید؛ مانند یک جاسوس عمل کنید.

15 : دشمن خود را به طور کامل نابود کنید.

16 : برای بالا بردن احترام و نیک نامی غایب شوید.

17: دیگران را در وضعیت ترس قرار دهید و فضایی پیش بینی ناپذیر بیافرینید.

18 : برای محافظت از خود به قلعه پناه نبرید؛ تنهایی خطرناک است.

19 : طرف مقابل خود را بشناسید؛ فردی را به اشتباه خشمگین نسازید.

20 : درباره هیچ کس قاطعانه نظر ندهید؛ (هرگز به کسی پایبند نشوید)

21 : برای گیرانداختن یک احمق، باید احمق به نظر برسید.

22 : از شیوه تسلیم استفاده کنید : ضعف را به قدرت تبدیل سازید.

23 : بر قدرت هایتان متمرکز شوید.

24 : مانند یک درباری کامل باشید.

25 : از نو خود را خلق کنید.

26 : دست های خود را پاکیزه نگه دارید.

27 : با تحریک نیازهای مردم، آنها باور میکنند که از پیروان سبکی خاص هستند.

28 : با شجاعت اقدام کنید.

29 : تا پایان راه نقشه را طراحی کنید.

30: کاری کنید که دستاوردهایتان آسان به نظر برسند.

31 : گزینه ها را کنترل کنید؛ مردم را وادار کنید با کارت های (قانون های) شما بازی کنند.

32 : با رویاهای مردم بازی کنید.

33 : نقطه ضعف ها را بشناسید.

34 : در شیوه خود شاهانه رفتار کنید؛ شاهانه رفتار کنید تا با شما شاهانه رفتار شود.

35 : اربابِ هنرِ زمان بندی باشید.

36 : از آنچه نمیتوانید داشته باشید بیزار شوید؛ نادیده گرفتنشان بهترین انتقام است.

37 : نمایشی پرجذبه خلق کنید.

38 : آنگونه که دوست دارید بیندیشید، اما ماننددیگران رفتار کنید.

39: برای گرفتن ماهی آب را برهم زنید.

40 : از موارد رایگان دوری کنید.

41 : پا در کفش بزرگان نکنید.

42 : با ضربه به چوپان گله پراکنده خواهد داشت.

43 : روی قلب و اندیشه دیگران کار کنید.

44 : خلع سلاح کردن و عصبانی ساختن با اثر آیینه ای

45 : ضرورت دگرگونی را تبلیغ کنید، اما هرگز یک باره به اصلاحات زیاد نپردازید.

46 : هرگز بسیار کامل به نظر نرسید.

47 : از هدفی که برای خود در نظر گرفته اید، پیش تر نروید؛ نقطه توقف در پیروزی را بیاموزید.

48 : مبهم و بی شکل بمانید. 

 

بسیاری از منتقدان این کتاب را هم سنگ یا قابل مقایسه با کتاب شهریار ماکیاولی می‌دانند.


 

لطفا برای جلوگیری از قطع درختان، به جز موارد بسیار ضروری، ازچاپ روی کاغذ، خودداری فرمایید.

غنی سازی برای کار آفرینی و مدیریت با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.

بازگشت ^